امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Black Frost

ˈblækˈfrɒst blækfrɒst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
سرمای سیاه، سیاه‌سرما (سرمای شدیدی که پوشش‌های گیاهی را سیاه می‌کند اما با یخ‌زدگی همراه نیست.)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The garden was covered in a layer of black frost, giving it an eerie appearance.
- باغ با لایه‌ای از سرمای سیاه پوشیده شده بود و ظاهری وهم‌انگیز به آن داده بود.
- Black frost settled in overnight, turning the vibrant leaves into a muted palette.
- سیاه‌سرما یک شبه فرونشست و برگ‌های با طراوت را به یک تخته‌رنگ تیره تبدیل کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت black frost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «black frost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/black-frost

لغات نزدیک black frost

پیشنهاد بهبود معانی