امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blacking

ˈblækɪŋ ˈblækɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    blacked
  • شکل سوم:

    blacked
  • سوم‌شخص مفرد:

    blacks

معنی

noun
واکس سیاه، رنگ سیاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blacking

  1. verb Make or become black
    Synonyms:
    blackening sullying befouling begriming besmirching defiling smudging soiling darkening dirtying
    Antonyms:
    whitening
  1. noun A substance used to produce a shiny protective surface on footwear
    Synonyms:
    shoe-polish

ارجاع به لغت blacking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blacking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blacking

لغات نزدیک blacking

پیشنهاد بهبود معانی