با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Blade

bleɪd bleɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    blades

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
تیغه، پهنای برگ، هرچیزی شبیه تیغه، شمشیر، استخوان پهن، تیغ، پره، لبه‌ی تیز، بادفر، فرفره، دمه، پرند، فرند، برگ دشنه‌مانند، پهنک، برگ گندمی، شمشیر باز
- razor blade
- تیغ ریش‌تراشی
- a knife blade
- تیغه‌ی چاقو
- Tractors equipped with special blades.
- تراکتورهایی که به تیغه‌های ویژه‌ای مجهز هستند.
- the blades of a helicopter propeller
- پره‌های پروانه‌ی هلیکوپتر
- the blade of an oar
- پهنه‌ی پارو
- a blade of grass
- برگ چمن
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable
استخوان مسطح و تیغه مانند (مثل استخوان کتف)، (آوا شناسی) سرزبان، تیغه ی زبان
noun countable
تیغه‌ی کفش یخ‌بازی
verb - transitive
(در بازی گلف) ضربه زدن یا شوت زدن به توپ با لبه جلویی چوب گلف
verb - intransitive
اسکیت‌سواری کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blade

  1. noun cutting tool
    Synonyms: brand, cutlass, edge, épée, knife, shank, sword

Idioms

  • gay blade

    (قدیمی) جوان خوش‌سیما و خوش‌لباس

ارجاع به لغت blade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blade

لغات نزدیک blade

پیشنهاد بهبود معانی