گذشتهی ساده:
blastedشکل سوم:
blastedسومشخص مفرد:
blastsوجه وصفی حال:
blastingشکل جمع:
blastsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به گلوله بستن، به تیربار گرفتن، تیرباران کردن
صدای بلند تولید کردن، با صدای بلند پخش کردن
پرتاب شدن، از محل پرتاب برخاستن (موشک و فضاپیما)
عروعر کردن، صدای گوشخراش دادن، زرزر کردن
باحداکثر قدرت یا سرعت یا ظرفیت، تمام و کمال
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blast» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blast