با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bleary

ˈblɪri ˈblɪəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
دارای چشمان قی‌گرفته و خواب‌آلود، تیره‌وتار
- He got out of bed and opened his bleary eyes.
- او از بستر برخاست و چشمان قی‌کرده‌ی خود را گشود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bleary

  1. adjective blurry
    Synonyms: dim, blurred, unclear, dull, cloudy, fuzzy, indistinct
    Antonyms: bright, illuminated, clear, distinct
  2. adjective tired
    Synonyms: worn out, weary, depleted, drained, exhausted, drained, dead tired, wearied
    Antonyms: full of life, energized, lively, invigorated

ارجاع به لغت bleary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bleary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bleary

لغات نزدیک bleary

پیشنهاد بهبود معانی