امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bleary

ˈblɪri ˈblɪəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
دارای چشمان قی‌گرفته و خواب‌آلود، تیره‌وتار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He got out of bed and opened his bleary eyes.
- او از بستر برخاست و چشمان قی‌کرده‌ی خود را گشود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bleary

  1. adjective blurry
    Synonyms:
    dim blurred unclear dull cloudy fuzzy indistinct
    Antonyms:
    bright illuminated clear distinct
  1. adjective tired
    Synonyms:
    worn out weary depleted drained exhausted drained dead tired wearied
    Antonyms:
    full of life energized lively invigorated

ارجاع به لغت bleary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bleary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bleary

لغات نزدیک bleary

پیشنهاد بهبود معانی