با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Blind Side

ˈblaɪndˈsaɪd blaɪndsaɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
غافلگیر کردن، غافلگیرانه ضربه زدن
- I was blindsided by his suggestion.
- پیشنهادش غافلگیرم کرد.
- He was hit on his blind side.
- از نقطه کورش ضربه خورد.
noun countable
نقطه کور، کورسو، طرفی که نمی‌توان دید
- He kept coming from my blind side.
- او دائما از نقطه کور من حمله کرد.
- Maybe we can catch them on their blind side.
- شاید بتوانیم آنها را در نقطه کورشان گیر بی‌اندازیم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blind side

  1. noun unguarded side
    Synonyms: blind spot, weak side
  2. verb attack by surprise
    Synonyms: bushwhack, catch unaware, hit unexpectedly, sucker-punch

ارجاع به لغت blind side

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blind side» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blind-side

لغات نزدیک blind side

پیشنهاد بهبود معانی