با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bloc

blɑːk blɒk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    blocs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
بند آوردن، انسداد، جعبه قرقره، اتحاد دو یاچند دسته به‌منظور خاصی، بلوک، کنده، مانع، قطعه، بستن، مسدود کردن، مانع شدن از، بازداشتن، قالب کردن، توده، قلنبه
- the farm bloc
- گروه طرفدار کشاورزان
- the Western bloc (of nations)
- کشورهای بلوک غرب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bloc

  1. noun coalition
    Synonyms: alliance, cabal, ring, faction, allied group, association, confederation, league

ارجاع به لغت bloc

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bloc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bloc

لغات نزدیک bloc

پیشنهاد بهبود معانی