با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Blood Pressure

ˈblədˈpreʃər blʌdˈpreʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
پزشکی فشار خون
- He has high blood pressure.
- فشار خون او بالا است.
- The doctor measured my blood pressure and told me it was slightly elevated.
- دکتر فشار خونم را گرفت و گفت کمی بالا رفته است.
- Regular exercise and a healthy diet can help to lower blood pressure.
- ورزش منظم و رژیم غذایی سالم می‌تواند به کاهش فشار خون کمک کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت blood pressure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blood pressure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blood-pressure

لغات نزدیک blood pressure

پیشنهاد بهبود معانی