با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bloodstained

ˈblədˌstend ˈblʌdsteɪnd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more bloodstained
  • صفت عالی:

    most bloodstained

معنی

adjective
خونی، خونین، خون‌آلود، خون ریخته
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bloodstained

  1. adjective Covered with blood
    Synonyms: gory

ارجاع به لغت bloodstained

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bloodstained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bloodstained

لغات نزدیک bloodstained

پیشنهاد بهبود معانی