گذشتهی ساده:
boatedشکل سوم:
boatedسوم شخص مفرد:
boatsوجه وصفی حال:
boatingشکل جمع:
boatsتصمیم قطعی گرفتن، راه بازگشت باقی نگذاشتن
در وضعیت مشابه، دچار همان مخمصه
(به علت کندی و تعلل) موقعیت خوبی را از دست دادن، از فرصت استفاده نکردن، فرصت را از دست دادن
(انگلیس - عامیانه) پول زیاد خرج کردن (به ویژه در مهمانی)
تنش ایجاد کردن، دردسر ایجاد کردن، آشوب درست کردن، وضع را به هم زدن، اغتشاش ایجاد کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boat