با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Boating

    ˈboʊt̬ɪŋ ˈbəʊtɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      boated

    • شکل سوم:

      boated

    • سوم شخص مفرد:

      boats

    معنی

    noun adjective
    قایقرانی، قایق‌سواری، پاروزنی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد boating

    1. noun travel, recreation in water
      Synonyms: canoeing, cruising, drifting, paddling, rowing, sailing, sculling, trawling, yachting

    ارجاع به لغت boating

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «boating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boating

    لغات نزدیک boating

    پیشنهاد بهبود معانی