با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bobble

ˈbɑːbl ˈbɒbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adverb
پی‌درپی اشتباه کردن، مرتکب خطا شدن، اشتباه کاری، لغزش
- He caught the ball and then bobbled it.
- توپ را گرفت ولی از دستش افتاد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bobble

  1. verb Make a mess of, destroy or ruin
    Synonyms: botch, bodge, bumble, fumble, botch-up, muff, blow, flub, screw up, ball up, spoil, muck up, bungle, fluff, bollix, bollix up, bollocks, bollocks up, mishandle, louse up, foul-up, mess up

ارجاع به لغت bobble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bobble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bobble

لغات نزدیک bobble

پیشنهاد بهبود معانی