با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bodyguard

ˈbɑːdiɡɑːrd ˈbɒdiɡɑːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bodyguarded
  • شکل سوم:

    bodyguarded
  • سوم شخص مفرد:

    bodyguards
  • وجه وصفی حال:

    bodyguarding
  • شکل جمع:

    bodyguards

معنی و نمونه‌جمله

noun countable
گارد مخصوص، محافظ شخص، نگهبان شخص
- Most famous actors hire bodyguards.
- اکثر هنرپیشگان معروف نگهبان شخصی استخدام می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bodyguard

  1. noun protector
    Synonyms: bouncer, escort, guardian, minder, muscle, praetorian, security guard

ارجاع به لغت bodyguard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bodyguard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bodyguard

لغات نزدیک bodyguard

پیشنهاد بهبود معانی