با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bog

bɑːɡ bɒɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bogged
  • شکل سوم:

    bogged
  • سوم شخص مفرد:

    bogs
  • وجه وصفی حال:

    bogging
  • شکل جمع:

    bogs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
جغرافیا خلاش (نوعی تالاب در مناطق پست باتلاقی)
- The bog was filled with moss and water.
- خلاش پر از خزه و آب بود.
- The bog was a haven for unique plant species that thrived in the wet and acidic conditions.
- این خلاش مأمن گونه‌های گیاهی منحصربه‌فردی بود که در شرایط مرطوب و اسیدی رشد می‌کردند.
noun slang countable
انگلیسی بریتانیایی توالت، دستشویی
- The smell coming from the bog was unbearable.
- بویی که از توالت می‌آمد تحمل‌ناپذیر بود.
- Is there a public bog nearby?
- آیا در این نزدیکی دستشویی عمومی وجود دارد؟
verb - intransitive verb - transitive
به گل نشستن، گیر کردن، گرفتار شدن (در چیزی)
- They were bogged down in family feuds.
- آن‌ها گرفتار درگیری‌های خانوادگی شدند.
- The tractor got bogged in the field after a heavy rainstorm.
- تراکتور پس از بارش شدید باران در زمین گیر کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bog

  1. noun swamp
    Synonyms: fen, lowland, marsh, marshland, mire, morass, moss, peat, quag, quagmire, slough, sump, wetlands

ارجاع به لغت bog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bog

لغات نزدیک bog

پیشنهاد بهبود معانی