با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Boilerplate

ˈbɔɪlərpleɪt ˈbɔɪləpleɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
متن آماده (متنی که فقط با تغییرات بسیار جزئی قابل کپی و استفاده در اسناد قانونی یا برنامه‌های کامپیوتری است)
- The lawyer provided me with a boilerplate to include in the contract.
- وکیل متن آماده به من داد تا در قرارداد بگنجانم.
- It's important to review and update the boilerplate in legal documents.
- بررسی و به‌روز رسانی متن آماده در اسناد قانونی بسیار مهم است.
noun uncountable
تکرار واضحات (شیوه‌ای از نوشتن یا تفکر که خاص نیست و هیچ تخیلی را نشان نمی‌دهد)
- She used the same boring boilerplate response for every customer inquiry.
- او از همان پاسخ خسته‌کننده‌ی تکرار واضحات برای هر پرسش مشتری استفاده می‌کرد.
- Their marketing campaign relied heavily on tired old clichés and boilerplate.
- کمپین بازاریابی آن‌ها به شدت بر کلیشه‌های قدیمی و تکرار واضحات تکیه داشت.
noun uncountable
برف سفت
- After days of continuous snowfall, our driveway was buried under several feet of thick boilerplate.
- پس از روزها بارش مداوم برف، مسیر ما در زیر چندین فوت برف سفت ضخیم مدفون شد.
- The boilerplate on the ski slope made it challenging for beginners to navigate.
- برف سفت پیست اسکی حرکت را برای مبتدیان چالش‌برانگیز کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت boilerplate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boilerplate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boilerplate

لغات نزدیک boilerplate

پیشنهاد بهبود معانی