امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bombed

bɑːmd bɒmd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    bombs
  • وجه وصفی حال:

    bombing

معنی

adjective
(آمریکا - عامیانه) مست، (گاهی با out) لول، نشئه، تحت‌تأثیر مواد مخدر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bombed

  1. adjective Stupefied, excited, or muddled with alcoholic liquor
    Synonyms:
    besotted crapulent crapulous drunk drunken inebriate inebriated intoxicated sodden tipsy cockeyed stewed blind boozed boozy crocked high lit loaded looped pickled pixilated plastered potted sloshed smashed soused stinking stinko stoned tight zonked
  1. verb Fail to get a passing grade
    Synonyms:
    failed shelled torpedoed flunked passed bombarded choked raided destroyed flopped busted blasted blared
    Antonyms:
    won succeeded

ارجاع به لغت bombed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bombed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bombed

لغات نزدیک bombed

پیشنهاد بهبود معانی