با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bondage

ˈbɑːndɪdʒ ˈbɒndɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
بندگی، بردگی، اسارت
- Moses saved Jews from bondage.
- موسی یهودیان را از اسارت نجات داد.
- From birth onwards, they were kept in bondage.
- از بدو تولد آنان را در بردگی نگه می‌داشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bondage

  1. noun slavery
    Synonyms: chains, enslavement, helotry, peonage, serfage, serfdom, servility, servitude, subjection, subjugation, thrall, thralldom, villenage, yoke
    Antonyms: freedom, independence

ارجاع به لغت bondage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bondage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bondage

لغات نزدیک bondage

پیشنهاد بهبود معانی