با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bonnet

ˈbɑːnɪt ˈbɒnɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bonnets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کلاه بی‌لبه (نوعی کلاه که گوش‌ها را می‌پوشاند و زیر چانه بسته می‌شود و نوزادان یا به‌ویژه در گذشته زنان از آن استفاده می‌کردند)
- She tied the bonnet under her chin.
- کلاه بی‌لبه را زیر چانه‌اش بست.
- The bonnet kept the baby's ears warm during the cold winter months.
- کلاه بی‌لبه در ماه‌های سرد زمستان گوش‌های کودک را گرم نگه می‌داشت.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی کاپوت (خودرو)
- The mechanic lifted the bonnet to inspect the engine.
- مکانیک کاپوت را بلند کرد تا موتور را بررسی کند.
- The bonnet was painted a shiny black color.
- کاپوت با رنگ مشکی براق رنگ‌آمیزی شده بود.
noun countable
کلاهک (دودکش و غیره)
- The bonnet on the fireplace was shiny and new.
- کلاهک شومینه براق و نو بود.
- The bonnet on the chimney prevented rain from entering.
- کلاهک روی دودکش مانع از ورود باران می‌شد.
verb - transitive
کلاه بی‌لبه سر گذاشتن
- a plump, bonneted old lady
- پیرزن چاق و چله و کلاه بر سر
- She bonneted her baby with a cute pink bonnet.
- او کلاه صورتی زیبایی بر سر نوزادش گذاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bonnet

  1. noun A hat tied under the chin
    Synonyms: hood, hat, cap, blue, sunbonnet, capote, poke-bonnet, chapeau, coronet, cover, cowl, decoy, headdress, headgear, string, cowling

ارجاع به لغت bonnet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bonnet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bonnet

لغات نزدیک bonnet

پیشنهاد بهبود معانی