امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Boomerang

ˈbuːməræŋ ˈbuːməræŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    boomerangs

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive
چوب خمیده‌ای که پس از پرتاب شدن نزد پرتاب‌کننده برمی‌گردد، (مجازاً) وسیله‌‌ای برای رسیدن به هدفی یا (به‌خصوص) عملی که عکس‌العمل آن به خود فاعل متوجه باشد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Their conspiracy to dishonor the manager boomeranged on themselves.
- تبانی آن‌ها برای رسوایی مدیر به ضرر خودشان تمام شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد boomerang

  1. verb backfire
    Synonyms:
    backlash bounce back come back come home to roost kick back react rebound recoil return reverse ricochet
    Antonyms:
    work

ارجاع به لغت boomerang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boomerang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boomerang

لغات نزدیک boomerang

پیشنهاد بهبود معانی