با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Borer

ˈbɔːrər ˈbɔːrə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
حشره‌شناسی موریانه، حشره‌ی چوب‌خوار، کرم چوب‌خوار، کرم کشتی
- The borer infestation has caused significant damage to our crops.
- هجوم کرم‌های چوب‌خوار خسارت قابل‌توجهی به محصولات ما وارد کرده است.
- It's essential to detect and eliminate borers from furniture before they cause irreparable harm.
- پیدا کردن و زدودن موریانه‌ها از مبلمان قبل‌از اینکه آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد کنند، ضروری است.
noun countable
مته
- I need to buy a new borer for my woodworking projects.
- باید برای پروژه‌های نجاری‌ام یک مته‌ی جدید بخرم.
- The mechanic used a borer to drill holes into the metal sheet.
- مکانیک از مته‌ای برای سوراخ کردن ورق فلز استفاده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد borer

  1. noun A drill for penetrating rock
    Synonyms: bore-bit, rock drill, stone drill
  2. noun Any of various insects or larvae or mollusks that bore into wood
    Synonyms: woodborer

ارجاع به لغت borer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «borer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/borer

لغات نزدیک borer

پیشنهاد بهبود معانی