با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Borzoi

ˈbɔːrzoɪ ˈbɔːzoɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی برزوی (نژاد سگ)
- I saw a beautiful borzoi at the dog show today.
- امروز در نمایشگاه سگ‌ها برزویی زیبا دیدم.
- My friend adopted a playful borzoi from the shelter.
- دوستم یک برزوی بازیگوش از پناهگاه پذیرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت borzoi

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «borzoi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/borzoi

لغات نزدیک borzoi

پیشنهاد بهبود معانی