با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Both

boʊθ bəʊθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

conjunction A1
این یکی و آن یکی، نیز، هم
- both in this country and abroad
- هم در این کشور و هم در خارج
- The future both excites and scares me.
- آینده هم مرا به هیجان می‌آورد و هم می‌ترساند.
- both tired and hungry
- هم خسته و هم گرسنه
adjective
هردو، هردوی
- These are dangers that threaten both husband and wife.
- اینها خطرهایی هستند که زن و شوهر هر دو را تهدید می‌کند.
- Both were young.
- هر دو جوان بودند.
- Both of his brothers died last year.
- هر دو برادرش پارسال مردند.
- I knew them both (or I knew both of them).
- هر دوی آن‌ها را می‌شناختم.
- They both spoke English.
- هر دو انگلیسی حرف می‌زدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد both

  1. determiner two together
    Synonyms: one and the other, the couple, the pair, the two, twain

ارجاع به لغت both

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «both» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/both

لغات نزدیک both

پیشنهاد بهبود معانی