امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bottom Line

ˈbɑːtəmˈlaɪn ˈbɒtəmlaɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جمع کل درآمد شرکت که در گزارش سالیانه ذکر می‌شود و سود هر سهم برحسب آن تعیین می‌گردد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
(عامیانه) سود و زیان
(عامیانه) اصل عمده، سرمنشأ، اساس، تصمیم یا پیشنهاد نهایی، حرف آخر
- The bottom line is that he is not interested in the job.
- حرف آخر این است که به این شغل علاقه‌ای ندارد.
- What's the bottom line?
- آخرش چه خواهد شد؟/ حرف آخر چیست؟
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bottom line

  1. noun indispensable content
    Synonyms:
    basis core essence point reality fundamentals main point main idea conclusion determination income loss profit net fiber crux key point meat and potatoes nuts and bolts main thing sum and substance nitty-gritty final decision last word whole story name of the game what it's all about

ارجاع به لغت bottom line

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bottom line» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bottom line

لغات نزدیک bottom line

پیشنهاد بهبود معانی