امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brainless

ˈbreɪnləs ˈbreɪnləs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more brainless
  • صفت عالی:

    most brainless

معنی

adjective
بی‌مخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brainless

  1. adjective Displaying a complete lack of forethought and good sense
    Synonyms:
    foolish mindless senseless silly headless witless idiotic fatuous insensate anencephalic anencephalous dumb imbecile unintelligent weak-minded featherheaded stupid thoughtless giddy-brained giddy-headed lean-witted pea brained pin-brained rattlepated

ارجاع به لغت brainless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brainless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brainless

لغات نزدیک brainless

پیشنهاد بهبود معانی