با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Break Down

American: ˈbreɪkˈdaʊn British: breɪkdaʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    broken down
  • شکل سوم:

    broken down
  • سوم شخص مفرد:

    breaks down
  • وجه وصفی حال:

    breaking down

معنی‌ها

phrasal verb B2
(بحث یا مذاکره) بی‌نتیجه به پایان رسیدن
phrasal verb
زیر گریه زدن، گریه کردن
phrasal verb
از کار ایستادن، توقف در عمل کردن
phrasal verb
به بخش‌های کوچکتر تقسیم کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد break down

  1. phrasal verb Fail
  2. phrasal verb Render or to become unstable due to stress
  3. phrasal verb Render or to become weak and ineffective
  4. phrasal verb Decay
  5. phrasal verb Divide into parts to give more details
  6. phrasal verb Digest

ارجاع به لغت break down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «break down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/break-down

لغات نزدیک break down

پیشنهاد بهبود معانی