با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Break Into

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
به‌ صورت غیرقانونی یا به‌ زور وارد جایی شدن به‌ خصوص برای ارتکاب جرم
phrasal verb
کاری یا چیزی را شروع کردن، مبادرت به انجام کاری
phrasal verb
به‌ طور موفقیت‌آمیز وارد حرفه یا کسب‌وکاری شدن
phrasal verb
کاری را ناگهانی شروع کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد break into

  1. phrasal verb Enter illegally or by force
  2. phrasal verb Open or begin to use
  3. phrasal verb Successfully enter a profession or business
  4. phrasal verb Begin suddenly

ارجاع به لغت break into

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «break into» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/break-into

لغات نزدیک break into

پیشنهاد بهبود معانی