با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Breeze

briːz briːz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    breezed
  • شکل سوم:

    breezed
  • سوم شخص مفرد:

    breezes
  • وجه وصفی حال:

    breezing
  • شکل جمع:

    breezes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
آب و هوا باد شمال یا شمال شرقی، باد ملایم، نسیم
- A cool breeze was blowing.
- نسیم خنکی می‌وزید.
- Mehri breezed into the room and flung the door wide open.
- مهری تند و بی‌خیال وارد اتاق شد و در را چهارطاق کرد.
noun informal
انگلیسی آمریکایی کار آسان، سهل، مثل آب خوردن
- For her the examination was a breeze.
- برای او آن امتحان مثل آب خوردن بود.
verb - intransitive
وزیدن (مانند نسیم)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breeze

  1. noun light wind
    Synonyms: air, airflow, breath, current, draft, flurry, gust, puff, waft, whiff, zephyr
  2. verb work quickly through task
    Synonyms: cruise, flit, glide, hurry, move, pass, sail, sally, skim, slide, slip, sweep, trip, waltz, zip

Idioms

  • in a breeze

    (امریکا - عامیانه) به آسانی، به سهولت، با کوشش کم

  • shoot (or bat) the breeze

    (امریکا - عامیانه) گپ زدن، اختلاط کردن، وراجی کردن

ارجاع به لغت breeze

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breeze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/breeze

لغات نزدیک breeze

پیشنهاد بهبود معانی