با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Brigadier

ˌbrɪɡəˈdɪr ˌbrɪɡəˈdɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( general brigadier =) (نظامی) سرتیپ، فرمانده تیپ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brigadier

  1. noun A general officer ranking below a major general
    Synonyms: brigadier-general

ارجاع به لغت brigadier

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brigadier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brigadier

لغات نزدیک brigadier

پیشنهاد بهبود معانی