امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bring In

ˈbrɪŋɪn brɪŋɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
کسب کردن، به دست آوردن، عاید کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bring in

  1. verb make a profit
    Synonyms:
    accrue acquire bear be worth bring cost earn fetch gain get gross make pay produce realize return sell yield
    Antonyms:
    decrease lose
  1. phrasal verb Move something indoors

ارجاع به لغت bring in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bring in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bring in

لغات نزدیک bring in

پیشنهاد بهبود معانی