با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Brunch

brʌntʃ brʌntʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    brunches

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
آمیزواج غذا و آشپزی صبحانه-ناهار، چاشت، برانچ (وعده غذایی‌ای که در اواخر صبح خورده می‌شود و ترکیبی از صبحانه و ناهار است)
- I prefer to have brunch instead of breakfast and lunch separately on the weekends.
- ترجیح می‌دهم در آخر هفته‌ها به جای صبحانه و ناهار جداگانه، صبحانه-ناهار بخورم.
- Brunch is the perfect meal to enjoy a combination of breakfast and lunch dishes.
- برانچ بهترین وعده‌ی غذایی برای لذت بردن از ترکیبی از غذاهای صبحانه و ناهار است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت brunch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brunch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brunch

لغات نزدیک brunch

پیشنهاد بهبود معانی