با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Brush Up

ˈbrəʃˈəp brʌʃʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb C1
معلومات خود را تجدید کردن، دوره کردن، مرور کردن، دوباره خواندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brush up

  1. verb improve condition
    Synonyms: clean up, cram, go over, look over, polish up, read up, refresh one’s memory, refurbish, relearn, renovate, reread, retouch, review, revise, study, touch up
    Antonyms: forget

ارجاع به لغت brush up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brush up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brush up

لغات نزدیک brush up

پیشنهاد بهبود معانی