با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bugle

ˈbjuːɡl ˈbjuːɡl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bugles

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive
شیپور، بوق
- The bugle call summoned the soldiers to dinner.
- شیپور سربازان را به شام احضار کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bugle

  1. noun musical horn
    Synonyms: clarion, cornet, misery pipe, trumpet

ارجاع به لغت bugle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bugle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bugle

لغات نزدیک bugle

پیشنهاد بهبود معانی