امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bulk

    bʌlk bʌlk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      bulked

    • شکل سوم:

      bulked

    • سوم‌شخص مفرد:

      bulks

    • وجه وصفی حال:

      bulking

    • شکل جمع:

      bulks

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adverb C1
    جسم، جثه، لش، تنه، جسامت، حجم، اندازه، به‌صورت توده جمع کردن، انباشتن، توده، اکثریت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - a man of Rustam's bulk
    - مردی به تنومندی رستم
    - Its bulk is twice that of an elephant.
    - گندگی آن دو برابر فیل است.
    - The bulk of his money was spent on gambling.
    - بیشتر پول او صرف قمار شد.
    - The bulk of his days are spent quietly.
    - اکثر روزهای خود را به‌آرامی می‌گذراند.
    - bulk good suppliers
    - فروشندگان کالای عمده (قلمب)
    - the bulk of the population
    - انبوه جمعیت، اکثریت مردم
    - Three sweaters and a heavy coat bulked out her figure.
    - سه پیراهن پشمی و پالتو کلفت جثه‌ی او را باد کرده‌تر می‌کرد.
    - The thought of emigration bulked large in his mind.
    - فکر جلای وطن در مغزش پرورش یافت.
    - We don't have enough money to bulk buy our food.
    - ما آن‌قدر پول نداریم که مواد غذایی خود را به‌طور عمده خریداری کنیم.
    - Anything bought in bulk is cheaper.
    - هرچیزی که به‌طور عمده خریداری شود ارزان‌تر است.
    نمونه‌جمله‌های بیشتر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bulk

    1. noun size, largeness
      Synonyms:
      aggregate amount amplitude bigness dimensions extent immensity magnitude mass massiveness quantity quantum substance total totality volume weight
    1. noun main part, most
      Synonyms:
      best part better part biggest share body generality greater number greater part gross lion’s share majority major part mass nearly all plurality predominant part preponderance principal part

    Collocations

    • bulk buy

      عمده خریدن، یکجا خریدن

    • in bulk

      به‌طور عمده (در مقابل خرده‌فروشی)، بسته‌بندی نشده، به مقدار زیاد، قلمبه

    لغات هم‌خانواده bulk

    • noun
      bulk

    ارجاع به لغت bulk

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bulk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bulk

    لغات نزدیک bulk

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return