با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Burgundy

ˈbɜrːɡndi ˈbɜːɡəndi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun plural
ناحیه‌ی بورگاندی (در فرانسه)
noun plural
گونه‌های شراب بورگاندی که سفید و قرمز و به‌طور معمول سک هستند
noun plural
هرگونه شراب قرمز و سک
noun plural
رنگ سرخ متمایل به قرمز، شرابی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد burgundy

  1. noun A former province of eastern France that is famous for its wines
    Synonyms: bourgogne
  2. noun Red table wine from the Burgundy region of France (or any similar wine made elsewhere)
    Synonyms: Burgundy wine

ارجاع به لغت burgundy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «burgundy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/burgundy

لغات نزدیک burgundy

پیشنهاد بهبود معانی