با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bushel

ˈbʊʃl ˈbʊʃl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

مقیاس وزنی است معادل ۴ پک ( peck ) و ۳۲ کوارتز( quarts )، پیمانه غله و میوه که در حدود ۳۶ لیتر است، پیمانه، کیل، با پیمانه وزن کردن
- five bushels of wheat
- پنج بوشل گندم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bushel

  1. verb Restore by replacing a part or putting together what is torn or broken
    Synonyms: repair, mend, fix, doctor, furbish-up, restore, touch on
  2. noun An indeterminately great amount or number
    Synonyms: jillion, million, multiplicity, ream, trillion, heap, load, lot, oodles, passel, peck, scad, slew, wad, zillion

Idioms

ارجاع به لغت bushel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bushel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bushel

لغات نزدیک bushel

پیشنهاد بهبود معانی