با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Butterscotch

ˈbʌt̬ərskɑːtʃ ˈbʌtəskɒtʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
تافی کره‌ای، آب‌نبات کره‌ای
- I bought a bag of butterscotch candies from the store.
- من یک پاکت تافی کره‌ای از فروشگاه خریدم.
- Grandma's butterscotch pudding is my favorite dessert.
- پودینگ آب‌نبات کره‌ای مادربزرگ، دسر مورد علاقه‌ی من است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد butterscotch

  1. noun a firm, sweet dish with a light brown hue that is produced by heating butter and sugar together
    Synonyms: caramel

ارجاع به لغت butterscotch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «butterscotch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/butterscotch

لغات نزدیک butterscotch

پیشنهاد بهبود معانی