با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

By-product

ˈbaɪˌprɑːdəkt ˈbaɪˌprɒdʌkt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: byproduct

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
فراورده‌ی جانبی (جنبی)، محصول فرعی/جانبی
- Tar is one of the by-products of petroleum.
- قیر یکی از فراورده‌های جنبی نفت است.
- Selenium is a byproduct of copper refining.
- سلنیوم محصول جانبی پالایش مس است.
noun countable
(مجازی) پیامد، نتیجه‌ی فرعی
- Higher than expected tax revenues were a by-product of the booming economy.
- درآمدهای مالیاتی بالاتر از حد انتظار پیامد اقتصاد در حال رشد بود.
- Bigotry is one of the by-products of semi-literacy.
- تعصب یکی از پیامدهای کم‌سوادی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد by-product

  1. noun side product
    Synonyms: after-effect, consequence, fall-out, offshoot, outgrowth, repercussion, result, side effect, spinoff

ارجاع به لغت by-product

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «by-product» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/by-product

لغات نزدیک by-product

پیشنهاد بهبود معانی