با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cackle

ˈkækl ˈkækl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cackled
  • شکل سوم:

    cackled
  • سوم شخص مفرد:

    cackles
  • وجه وصفی حال:

    cackling
  • شکل جمع:

    cackles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
صدای مرغ در حالت تخم‌گذاری، غدغد (مثل غاز)، وراجی، هرزه‌درایی، قات‌قات کردن
- Hens that lay eggs cackle.
- مرغ‌هایی که تخم می‌گذارند قدقد می‌کنند.
- After finding the lost jewels, she cackled with delight.
- پس از یافتن جواهرات گمشده از خوشی قهقهه زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cackle

  1. noun a loud laugh
    Synonyms: chortle, chuckle, cluck, crow, gibber, giggle, gobble, guffaw, quack, snicker, snigger, titter
  2. verb laugh irritatingly
    Synonyms: babble, blather, burble, chortle, chuckle, cluck, crow, gibber, giggle, gobble, jabber, quack, snicker, snigger, titter

Idioms

  • cut the cackle!

    (انگلیس - عامیانه) حرف را بس کن! وراجی موقوف!

ارجاع به لغت cackle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cackle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cackle

لغات نزدیک cackle

پیشنهاد بهبود معانی