با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Calk

kɒːk kɔːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive adverb
( caulker ، calker ، caulk =) بتونه‌کاری کردن،زیرپوش‌سازی کردن، مسدود کردن، نعل زدن، (. vt ):سرخوردن روی یخ، با نعل یا لگد اسب مجروح شدن، کپیه کردن، محاسبه کردن، چرت زدن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت calk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «calk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/calk

لغات نزدیک calk

پیشنهاد بهبود معانی