امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Calling

ˈkɑːlɪŋ ˈkɔːlɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    callings

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal
رسالت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Her calling is to help those in need and make a positive impact on society.
- رسالت او کمک به نیازمندان و ایجاد تأثیر مثبت بر جامعه است.
- Her calling to help those in need was evident from a young age.
- رسالت او برای کمک به نیازمندان از دوران جوانی مشهود بود.
noun countable formal
شغل، پیشه، کار
- Teaching is a noble calling.
- معلمی پیشه‌ی شریفی است.
- The artist followed his calling and created beautiful works of art.
- این هنرمند شغلش را دنبال کرد و آثار هنری زیبایی را خلق کرد.
noun
جانورشناسی فریاد (گربه‌ی ماده در حالت برانگیختگی جنسی)
- The calling of the female cat could be heard from miles away.
- صدای فریاد گربه‌ی ماده از کیلومترها دورتر شنیده می‌شد.
- The calling of the lost female cat echoed through the night.
- فریاد گربه‌ی ماده‌ی گمشده در طول شب طنین‌انداز شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد calling

  1. noun chosen profession
    Synonyms: art, business, career, craft, day gig, do, dodge, employment, gig, go, handicraft, hang, life’s work, lifework, line, métier, mission, nine-to-five, occupation, play, province, pursuit, racket, rat race, slot, swindle, trade, vocation, walk of life, work
    Antonyms: amusement, avocation, entertainment, hobby, recreation

ارجاع به لغت calling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «calling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/calling

لغات نزدیک calling

پیشنهاد بهبود معانی