با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Car

kɑːr kɑː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cars

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
خودرو، اتومبیل، ماشین
- The car engine started making strange noises.
- موتور خودرو شروع به ایجاد صداهای عجیب کرد.
- He bought a new car.
- اتومبیل جدیدی را خرید.
- Please don't park your car here.
- لطفاً ماشین خود را در اینجا پارک نکنید.
noun countable
واگن
- The passengers boarded the car and found their seats.
- مسافران سوار واگن شدند و صندلی‌های خود را پیدا کردند.
- The car carried a load of cattle to the livestock market.
- این واگن باری از احشام را به بازار دام منتقل کرد.
noun countable
قدیمی ارابه، کالسکه
- The king arrived at the palace in a grand car.
- پادشاه با ارابه‌ای بزرگ به قصر رسید.
- The horses pulled the car.
- اسب‌ها کالسکه را کشیدند.
noun countable
اتاقک (آسانسور)
- The car arrived on the twenty-fifth floor.
- اتاقک به طبقه‌ی بیست‌وپنجم رسید.
- He pressed the button and eagerly awaited the arrival of the car.
- دکمه را فشار داد و مشتاقانه منتظر آمدن اتاقک بود.
noun
نشستگاه (در بالن یا کشتی هوایی)
- The car of the airship held up to 50 passengers.
- نشستگاه کشتی هوایی تا پنجاه مسافر را در خود جای می‌داد.
- The sturdy construction of the car provided a safe and comfortable ride for all.
- ساختار مستحکم این نشستگاه سواری ایمن و راحت را برای همه فراهم می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد car

  1. noun vehicle driven on streets
    Synonyms: auto, automobile, bucket, buggy, bus, clunker, compact, convertible, conveyance, coupe, gas guzzler, hardtop, hatchback, heap, jalopy, jeep, junker, limousine, machine, motor, motorcar, pickup, ride, roadster, sedan, station wagon, subcompact, touring car, truck, van, wagon, wheels, wreck

Collocations

ارجاع به لغت car

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «car» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/car

لغات نزدیک car

پیشنهاد بهبود معانی