با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Carafe

kəˈræf kəˈrɑːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پارچ، تنگ، صراحی (نوعی ظرف بلور برای نگه‌داری مایع)، قرابه
- She poured the wine into the carafe.
- شراب را در صراحی ریخت.
- The waiter brought us a carafe of water.
- گارسون برای ما یک پارچ آب آورد.
noun countable
فنجان، قهوه‌خوری
- The waitress brought us a carafe of hot coffee.
- پیشخدمت یک فنجان قهوه‌ی داغ برای ما آورد.
- The carafe shattered when it fell off the table.
- فنجان با افتادن از روی میز شکست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carafe

  1. noun A bottle with a stopper; for serving wine or water
    Synonyms: decanter

ارجاع به لغت carafe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carafe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carafe

لغات نزدیک carafe

پیشنهاد بهبود معانی