با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Carbuncle

ˈkɑːrbʌŋkl ˈkɑːbʌŋkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    carbuncles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پزشکی کفگیرک، کربونکل (از بیماری‌های پوستی و نوعی آبسه)
- The doctor diagnosed the patient with a severe carbuncle.
- پزشک تشخیص داد که بیمار دچار کفگیرک حاد شده است.
- After weeks of treatment, the carbuncle finally started healing.
- پس از هفته‌ها درمان، کربونکل سرانجام شروع به بهبود کرد.
noun countable
قدیمی یاقوت آتشی
- The deep red hue of the carbuncle caught everyone's attention at the auction.
- رنگ قرمز جیغ یاقوت آتشی در حراج توجه همه را به خود جلب کرد.
- The jeweler examined the carbuncle.
- جواهرساز یاقوت آتشی را بررسی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carbuncle

  1. noun
    Synonyms: pimple, abscess, boil, sore, stones

ارجاع به لغت carbuncle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carbuncle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carbuncle

لغات نزدیک carbuncle

پیشنهاد بهبود معانی