امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cardboard

ˈkɑːrdbɔːrd ˈkɑːdbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective B2
مقوا، مقوای نازک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- thin cardboard
- مقوای نازک
- a cardboard box
- جعبه‌ی مقوایی
- a cardboard empire
- امپراطوری قلابی (پوشالی)
- the cardboard characters of this play
- بازیگران قلابی این نمایشنامه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cardboard

  1. noun A stiff moderately thick paper
    Synonyms:
    composition board
  1. adjective Without substance
    Synonyms:
    unlifelike

ارجاع به لغت cardboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cardboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cardboard

لغات نزدیک cardboard

پیشنهاد بهبود معانی