با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cardiac

ˈkɑːrdiæk ˈkɑːdi-æk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
وابسته بدل، قلبی، وابسته به بخشی از معده، وابسته به قلب
- the cardiac ward of a hospital
- بخش قلب بیمارستان
- death resulting from cardiac failure
- مرگ در اثر نارسایی قلب
- cardiac surgery
- جراحی قلب
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت cardiac

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cardiac» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cardiac

لغات نزدیک cardiac

پیشنهاد بهبود معانی