امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Case

keɪs keɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cased
  • شکل سوم:

    cased
  • سوم‌شخص مفرد:

    cases
  • وجه وصفی حال:

    casing
  • شکل جمع:

    cases

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
مورد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- We saw numerous cases of carelessness with our own eyes.
- ما موارد متعدد از بی‌دقتی را به چشم خود دیدیم.
- We make motors that work as well as, and in some cases better than, foreign motors.
- ما موتورهایی می‌سازیم که به‌خوبی و در مواردی بهتر از موتورهای خارجی کار می‌کنند.
noun countable B2
پرونده
- The court dealt with five cases of armed robbery.
- دادگاه به پنج پرونده (مورد) سرقت مسلحانه رسیدگی کرد.
- The police were called to investigate the case of a missing child.
- پلیس برای بررسی پرونده‌ی کودک گم‌شده فراخوانده شد.
noun countable A2
محفظه، جلد، جا
- He carefully placed the fragile artifact in a glass case.
- او این مصنوع شکستنی را با دقت در محفظه شیشه‌ای قرار داد.
- She put the scissors in a leather case.
- قیچی را در جلد (یا غلاف) چرمی گذاشت.
- a watchcase
- جلد ساعت
noun countable
انگلیسی بریتانیایی سفر چمدان link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده
- I packed all my clothes and essentials into the sturdy travel case.
- تمام لباس‌ها و وسایل ضروری‌اش را در چمدان مسافرتی محکم گذاشت.
- The airport security asked me to open my case for inspection.
- حراست فرودگاه از من خواست که چمدانم را برای بازرسی باز کنم.
noun countable
جعبه (شراب و غیره)
- I bought a case of champagne for the party.
- من جعبه شامپاین برای مهمانی خریدم.
- The waiter brought a case of red wine to our table.
- پیشخدمت یک جعبه شراب قرمز سر میز ما آورد.
- A case of wine usually contains twelve bottles.
- یک جعبه‌ی شراب به‌طور معمول حاوی دوازه بطری است.
noun singular C2
استدلال
- The case against electronic cigarette advertising is becoming stronger.
- استدلال علیه تبلیغات سیگار الکترونیکی در حال قوی‌تر شدن است.
- They made out a case for a reduction in atomic armaments.
- آنان در جانب‌داری از کاهش تسلیحات اتمی استدلال کردند.
- It is clear that there's a good case against bringing in new regulations.
- واضح است که استدلال خوبی علیه وضع مقررات جدید وجود دارد.
noun countable uncountable
حالت
- English language has only three cases: nominative, genitive, and accusative.
- زبان انگلیسی فقط سه حالت دارد: فاعلی، اضافه و مفعولی.
- Nouns in Kurmanji are declined in four cases.
- اسامی در [کُردی] کُرمانجی چهار حالت دارند.
noun countable uncountable
شکل (اشاره به حروف بزرگ یا کوچک در نوشتار)
- Please print your email address in lower-case letters to avoid any confusion.
- لطفا آدرس ایمیل خود را با حروف کوچک چاپ کنید تا از هرگونه سردرگمی جلوگیری شود.
- The book's title was written in bold upper-case letters on the cover.
- عنوان کتاب با حروف بزرگ و درشت روی جلد نوشته شده بود.
noun
وضع، وضعیت
- The teacher discussed the student's case with his parents.
- معلم وضع شاگرد را با والدینش در میان گذاشت.
- She sought therapy for her case of anxiety.
- او به دنبال درمان برای وضعیت اضطراب خود بود.
noun countable
پزشکی مورد (بیماری) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده
- ten cases of pneumonia
- ده مورد (بیماری) سینه‌پهلو
- The emergency room was filled with various trauma cases.
- اورژانس پر از موارد مختلف تروما بود.
noun countable
پزشکی بیمار
- one of Dr. Bahmani's new cases
- یکی از بیماران جدید دکتر بهمنی
- The number of Dr. Taylor's cases has been increasing steadily.
- تعداد بیماران دکتر تیلور پیوسته در حال افزایش است.
noun countable
آدم عجیب‌وغریب
- My neighbor is a case, always makes us laugh.
- همسایه‌م یه آدم عجیب‌و‌غریبه، همیشه باعث خنده‌ی ما می‌شه.
- Everyone knew him as a case.
- همه او را به‌عنوان آدم عجیب‌وغریبی می‌شناختند.
noun countable
جفت
- He inherited a case of pistols from his grandfather.
- او یک جفت تپانچه را از پدربزرگش به ارث برده است.
- He forgot to pack a case of shoes for his trip.
- او فراموش کرده بود برای سفرش یک جفت کفش ببندد.
noun countable
گارسه (در چاپ)
- It took hours to find the specific letter in the case.
- ساعت‌ها طول کشید تا آن حرف خاص در گارسه پیدا شود.
- The case was organized alphabetically.
- گارسه براساس حروف الفبا مرتب شد.
noun countable
چارچوب (در و پنجره)
- The hinge on the window case was broken.
- لولای چارچوب پنجره شکسته بود.
- They painted the door case.
- چارچوب در را رنگ کردند.
verb - transitive
در محفظه یا صندوق یا جعبه گذاشتن
- Please case the china dishes.
- لطفاً ظروف چینی را در جعبه بگذارید.
- I will case the artwork to preserve its quality.
- این اثر هنری را در محفظه خواهم گذاشت تا کیفیت آن حفظ شود.
verb - transitive
پوشاندن، روکش کردن (با چیزی)
- The workers were instructed to case the new highway tunnels with reinforced concrete.
- به کارگران دستور داده شد تونل‌های بزرگراه جدید را با بتن آرمه بپوشانند.
- It is essential to case the underground sewage pipes with resistant materials to prevent leaks.
- برای جلوگیری از نشتی، روکش کردن لوله‌های فاضلاب زیرزمینی با مواد مقاوم ضروری است.
verb - transitive
پاییدن، تحت‌نظر گرفتن (به‌ویژه به‌منظور سرقت)
- The burglars had been casing his house for a few nights before the robbery.
- دزدان از چند شب پیش از سرقت خانه‌ی او را می‌پاییدند.
- The thief cased the bank for days.
- دزد چندین روز بانک را تحت‌نظر گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد case

  1. noun container; items in container
    Synonyms:
    bag baggage basket bin box cabinet caddy caisson canister capsule carton cartridge casing casket chamber chassis chest coffer compact cover covering crate crating crib drawer envelope folder grip holder integument jacket receptacle safe scabbard sheath shell suitcase tray trunk wallet wrapper wrapping
  1. noun circumstance, conditions
    Synonyms:
    context contingency crisis dilemma event eventuality fact incident occurrence plight position predicament problem quandary situation state status
  1. noun example
    Synonyms:
    case history exemplification illustration instance occasion occurrence representative sample sampling specimen
  1. noun matter brought before a court
    Synonyms:
    action argument cause claim dispute evidence lawsuit litigation petition proceedings process proof suit trial
  1. verb check something in detail
    Synonyms:
    canvass check out check over check up examine inspect scrutinize study view

Collocations

  • case analysis

    (روان شناسی) سرگذشت کاوی، تحلیل وضع

  • case study

    مطالعه‌ی موردی، بررسی موردی

  • in any case

    به هر حال، در هرحال، به هر‌صورت

    به هرحال، در هر صورت، هرچه که باشد

  • in case

    اگر، مبادا، چنانچه

  • in case of

    در صورت، اگر، در صورتی که

  • in that case

    در آن صورت، در آن مورد، در آن حالت

Idioms

  • make one's case

    با دلیل و برهان ثابت کردن، به سود خود استدلال کردن

سوال‌های رایج case

معنی case به فارسی چی میشه؟

"Case" یک واژه چندمعنایی در زبان انگلیسی است که بسته به زمینه‌های مختلف، معانی و کاربردهای متفاوتی دارد. در اینجا به بررسی معانی مختلف "case" و نکات جالب آن می‌پردازیم.

معنی اصلی و عمومی "case":

در معنای عمومی، "case" به معنی "مورد" یا "وضعیت" است. به عنوان مثال، در جملاتی مانند "در این مورد، ما باید تصمیم بگیریم" از این واژه استفاده می‌شود. این کاربرد در زمینه‌های مختلفی همچون پزشکی، حقوق، تحقیقات و غیره دیده می‌شود.

استفاده در حقوق:

در دنیای حقوق، "case" به پرونده‌های قضایی اشاره دارد. هر پرونده‌ای که در دادگاه مطرح می‌شود، به عنوان یک "case" شناخته می‌شود. این واژه در عبارات مختلفی مانند "legal case" (پرونده حقوقی) یا "court case" (پرونده دادگاه) کاربرد دارد. در این زمینه، تحلیل و بررسی "case" می‌تواند به درک بهتر قوانین و رویه‌های قضایی کمک کند.

استفاده در زبان‌شناسی:

در زبان‌شناسی، "case" به نوعی از ساختارهای دستوری اشاره دارد که رابطه بین اسم‌ها و دیگر اجزای جمله را مشخص می‌کند. به عنوان مثال، در زبان‌های مختلف، انواع مختلفی از "case" وجود دارد مانند "nominative" (فعل) و "accusative" (مفعول) که هر کدام وظایف خاصی در جمله دارند.

استفاده در علوم کامپیوتر:

در علوم کامپیوتر، "case" به حالت‌ها یا سناریوهای مختلف در برنامه‌نویسی اشاره دارد. به عنوان مثال، در زبان‌های برنامه‌نویسی، "switch case" یک ساختار کنترلی است که به برنامه‌نویس اجازه می‌دهد بر اساس مقدار یک متغیر، جریان برنامه را تغییر دهد.

استفاده در پزشکی:

در زمینه پزشکی، "case" به یک بیمار خاص یا وضعیت پزشکی او اشاره دارد. برای مثال، "case study" (مطالعه موردی) به بررسی دقیق یک بیمار یا یک وضعیت خاص پزشکی می‌پردازد تا اطلاعات بیشتری در مورد بیماری یا درمان آن به دست آید.

نکات جالب درباره "case":

- تاریخچه واژه: واژه "case" از زبان لاتین "casus" به معنای "افتادن" یا "رویداد" گرفته شده است. این نشان‌دهنده این است که هر "case" می‌تواند یک رویداد خاص باشد که نیاز به بررسی دارد.

- کاربردهای متنوع: "case" در زبان انگلیسی به قدری کاربردی است که می‌تواند در زمینه‌های مختلف از جمله ادبیات، فلسفه، روانشناسی و... مورد استفاده قرار گیرد.

- تفاوت‌های فرهنگی: در برخی فرهنگ‌ها، اصطلاحات خاصی برای "case" وجود دارد که نشان‌دهنده اهمیت آن در آن فرهنگ خاص است. برای مثال، در فرهنگ‌های شرقی، بررسی "case" به معنای تحلیل عمیق‌تر وضعیت‌ها و شرایط است.

ارجاع به لغت case

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «case» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/case

لغات نزدیک case

پیشنهاد بهبود معانی