امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Caustic

ˈkɑːstɪk ˈkɔːstɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
(مجازاً) نیشدار، تند، تیز، هجوآمیز، سوزش‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- You should not use caustic cleaners on your skin.
- شما نباید مواد تمیزکننده‌ی سوزآور را به پوست خود بزنید.
- Her caustic remarks offended many.
- اظهارات نیش‌دار او خیلی‌ها را رنجانید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد caustic

  1. adjective burning, corrosive
    Synonyms:
    abrasive acerbic acid acrid alkaline astringent biting corroding erosive keen mordant pungent tart
    Antonyms:
    calm mild soothing
  1. adjective sarcastic
    Synonyms:
    acerb acerbic acrimonious bitter cutting harsh incisive pithy pungent rough salty satiric scathing severe sharp stinging trenchant virulent
    Antonyms:
    kind nice unsarcastic

ارجاع به لغت caustic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «caustic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/caustic

لغات نزدیک caustic

پیشنهاد بهبود معانی