با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Centralist

ˈsentrəlɪzəm ˈsentrəlɪzəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
مرکز‌گرای، طرفدار تمرکز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد centralist

  1. adjective Advocating centralization
    Synonyms: centralistic

ارجاع به لغت centralist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «centralist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/centralist

لغات نزدیک centralist

پیشنهاد بهبود معانی