امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cf

American: ˌsiːˈef British: ˌsiːˈef
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

abbreviation
(صحافی) جلد چرمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
abbreviation
(بیس بال) مرکز زمین، بازیکن مرکز
abbreviation
مقایسه شود
abbreviation
قیمت و هزینه‌ی ترابری (CF هم می‌نویسند)
symbol uncountable
شیمی عنصر شیمیایی (Cf) کالیفرنیم، عنصر کالیفرنیم (نماد شیمیایی عنصر Californium) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cf

  1. The most common congenital disease; the child's lungs and intestines and pancreas become clogged with thick mucus; caused by defect in a single gene; no cure is known
    Synonyms:
    californium cystic-fibrosis fibrocystic disease of the pancreas pancreatic-fibrosis mucoviscidosis atomic number 98
  1. adverb Compare (used in texts to point the reader to another location in the text)
    Synonyms:
    cf.

ارجاع به لغت cf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cf

لغات نزدیک cf

پیشنهاد بهبود معانی