امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Characterize

ˈkærəktəraɪz ˈkærəktəraɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    characterized
  • شکل سوم:

    characterized
  • سوم‌شخص مفرد:

    characterizes
  • وجه وصفی حال:

    characterizing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C1
وصف کردن، توصیف کردن، مشخص کردن، متمایز کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- They characterize anyone who disagrees with them as a traitor.
- آنان هرکس را که با آن‌ها مخالف باشد، خائن توصیف می‌کنند.
- to characterize a friend in a few words
- یک دوست را در چند کلمه توصیف کردن
- Greed characterized all his deeds.
- طمع، کلیه‌ی اعمال او را متمایز می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد characterize

  1. verb typify, distinguish
    Synonyms:
    belong to brand button down constitute define delineate describe designate differentiate discriminate feature identify indicate individualize individuate inform make up mark outline peculiarize peg personalize pigeonhole portray represent signalize singularize stamp style symbolize tab typecast

لغات هم‌خانواده characterize

  • verb - transitive
    characterize

ارجاع به لغت characterize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «characterize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/characterize

لغات نزدیک characterize

پیشنهاد بهبود معانی